بهترین کتابهای ایران و جهان

کتاب هایی که بهتر است بخوانیم

بهترین کتابهای ایران و جهان

کتاب هایی که بهتر است بخوانیم

در این وبلاگ شما با برترین کتابهای ایران و جهان در زمینه های مختلف آشنا می شوید

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵ مطلب با موضوع «ادبیات جهان :: رمان» ثبت شده است

ناطور دشت

ناطورِ دشت یا ناتورِ دشت (به انگلیسی: The Catcher in the Rye) نام رمانی اثر نویسندهٔ آمریکایی جروم دیوید سالینجر است که در ابتدا به صورت دنباله‌دار در سال‌های ۱۹۴۵–۴۶ انتشار یافت. این رمان کلاسیک که در اصل برای مخاطب بزرگسال منتشر شده بود، به دلیل درون‌مایه طغیان‌گری و عصبانیت نوجوان داستان، مورد توجه بسیاری از نوجوانان قرار گرفت.

خلاصهٔ داستان

هولدن کالفیلد نوجوانی هفده ساله است که در لحظهٔ آغاز رمان، در یک مرکز درمانی بستری است و ظاهراً قصد دارد آنچه را پیش از رسیدن به این‌جا از سر گذرانده برای کسی تعریف کند و همین کار را هم می‌کند، و رمان نیز بر همین پایه شکل می‌گیرد. در زمان اتفاق افتادن ماجراهای داستان، هولدن پسر شانزده ساله‌ای است که در مدرسهٔ شبانه‌روزی «پنسی» تحصیل می‌کند و حالا در آستانهٔ کریسمس به علت ضعف تحصیلی (چهار درس از پنج درسش را مردود شده و تنها در درس انگلیسی نمرهٔ قبولی آورده‌است) از دبیرستان اخراج شده و باید به خانه‌شان در نیویورک برگردد.

تمام ماجراهای داستان طی همین سه روزی (شنبه، یک‌شنبه و دوشنبه) که هولدن از مدرسه برای رفتن به خانه خارج می‌شود اتفاق می‌افتد. او می‌خواهد تا چهارشنبه، که نامهٔ مدیر راجع به اخراج او به دست پدر و مادرش می‌رسد و آب‌ها کمی از آسیاب می‌افتد، به خانه بازنگردد. به همین خاطر، از زمانی که از مدرسه خارج می‌شود، دو روز را سرگردان و بدون مکان مشخصی سپری می‌کند و این دو روز سفر و گشت و گذار، نمادی است از سفر هولدن از کودکی به دنیای جوانی و از دست دادن معصومیتش در جامعهٔ پُر هرج و مرج آمریکا.

ترجمه‌ها

این کتاب سه بار، ابتدا در دههٔ ۱۳۴۰ خورشیدی (۱۳۴۵ توسط انتشارات مینا) توسط احمد کریمی، بار دیگر در دههٔ ۱۳۷۰ به قلم محمد نجفی، و بار سوم در سال ۱۳۹۴ توسط انتشارات میلکان با ترجمهٔ آراز بارسقیان به فارسی ترجمه شده‌است؛ ترجمه متین کریم را هم به این ترجمه ها اضافه کنید. عبارت «ناطور دشت» ترجمهٔ Catcher in the Rye و بر گرفته از شعری از سعدی در باب پنجم کتاب بوستان است.«ناطور (ناتور)» به‌معنی حافظ و نگهدارِ باغ و دشت است.

شخصیت‌ها

هولدن کالفیلد کاراکتر اصلی ناطورِ دشت است. یکی از تأثیرات بزرگ و جنجال‌برانگیز این کتاب، قتل جان لنون، اسطورهٔ بی‌همتای موسیقی راک و مؤسس گروه بیتلز است که توسط مارک دیوید چپمن به قتل رسید. چپمن بارها ادعا کرده که انگیزهٔ اصلی کشتن لنون، بعد از خواندن این کتاب به او الهام شده‌است.

قسمت‌هایی از کتاب ناتور دشت

«زندگی واقعا یه جور بازیه پسرجان. زندگی یه جور بازیه که با توجه به مقررات بازیش می‌کنن»
«دُرُسّه آقا. می‌دونم که زندگی یه جور بازیه. می‌دونم.»
چه بازی‌ای، چه کشکی، چه پشمی. بازی! اگه طرفِ کله گنده‌ها باشی قبول دارم بازیه. ولی اگه طرفِ دیگه باشی، طرفی که کله گنده‌ها نیستن، دیگه بازی چه معنی داره؟ هیچ‌چی. هیچ بازی‌ای در کار نیست. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۲)

دَرو که بستم و رفتم طرفِ اتاق نشیمن، پشت سرم یه چیزی رو داد زد ولی درست نشنیدم چی. مطمئنم فریاد زد «موفق باشی!» امیدوارم اینو نگفته باشه. از تهِ دل امیدوارم. من که هیچ‌وقت پشت سرِ کسی داد نمی‌زنم «موفق باشی!» فکرشو بکنی می‌بینی خیلی وحشتناکه. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۹)

موقع جمع کردن وسایل یه چیزی حالمو گرفت. باید این یه جفت کفشِ پاتیناژِ خیلی نو رو که مادرم دو سه روز پیش واسه‌م فرستاده بود می‌ذاشتم تو چمدون. این خیلی افسرده‌م کرد. می‌تونستم مجسم کنم مادرم رفته فروشگاهِ اسپالدینگ و از فروشنده یه میلیون سوال احمقانه پرسیده و اون وقت من این‌جا اخراج شده‌م. این باعث شد دلم بگیره. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۵۵)

دخترِ بامزه‌ای بود؛ جینو می‌گم. نمی‌شد گفت خوشگله. ولی دست‌ودلِ منو می‌لرزوند. دهنِ گل‌وگشادی داشت. منظورم اینه که وقتی حرف می‌زد یا در مورد چیزی هیجان‌زده می‌شد لب‌ولوچه‌ش پنجاه طرف تکون می‌خورد. من عاشقِ همین بودم. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۷۹)

راستش هیچ تحملِ کشیش جماعتو ندارم. مخصوصا اونایی رو که می‌اومدن تو مدرسه‌ها و با لحنِ مقدس خطابه می‌خوندن. خدایا، چقدر از اون لحن بدم می‌آد. نمی‌فهمم چرا نمی‌تونن با لحنِ معمولی حرف بزنن. موقعِ حرف‌زدن خیلی حقه‌باز به نظر می‌اومدن. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۰۱)

اگه کسی کاری رو خیلی خوب انجام بده، بعدِ یه مدت دیگه مواظبِ کارش نیست و خودنمایی می‌کنه و اون‌وقت دیگه خوب نیست. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۲۵)

پسر، وقتی یکی می‌میره، حسابی مرتبش می‌کنن. امیدوارم اگه واقعا مردم، یه نفر پیدا شه که عقل تو کله‌ش باشه و پرتم کنه تو رودخونه، یا نمی‌دونم، هر کاری بکنه غیر گذاشتن تو قبرستون. اونم واسه این‌که مردم بیان و یکشنبه‌ها گل بذارن رو شکمم و این مزخرفات. وقتی مردی گل می‌خوای چیکار؟ (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۵۱)

نمی‌خوام بهت بگم فقط آدمای تحصیل‌کرده و محقق می‌تونن چیزای باارزشی به دنیای ما اضافه کنن. اصلا این‌جوری نیس. ولی معتقدم که آدمای تحصیل‌کرده و محقق، اگه هوش و خلاقیت داشته باشن – که متاسفانه بیش‌ترِشون ندارن – احتمالا آثارِ بی‌نهایت باارزشی از خودشون به‌جا می‌ذارن تا اونایی که هوش و خلاقیتِ نصفه‌نیمه دارن. اونا معمولا نظرشونو روشن‌تر بیان می‌کنن و معمولا هم مشتاقن که پی افکارشونو تا آخر بگیرن. و از همه مهم‌تر، در اکثر موارد از متفکرای غیرمحقق و تحصیل‌نکرده متواضع‌تَرن. می‌فهمی چی می‌گم؟ (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۸۴)

منابع: کافه بوک؛ ویکی پدیا

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۸ ، ۱۲:۱۳
محمد مهدی الهی

مزرعه حیوانات (به انگلیسی: Animal Farm) که در ایران به نام قلعه حیوانات نیز شناخته شده‌است، رمانی پادآرمان‌شهری به زبان انگلیسی و نوشتهٔ جرج اورول و یکی از نمونه های ادبیات رمزی است. این رمان در طول جنگ جهانی دوم نوشته و در سال ۱۹۴۵ میلادی در انگلستان منتشر شد، ولی در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ میلادی به شهرت رسید. مزرعهٔ حیوانات دربارهٔ گروهی از جانوران اهلی است که در اقدامی آرمان‌گرایانه و انقلابی، صاحب مزرعه (آقای جونز) را از مزرعه‌اش فراری می‌دهند تا خود ادارهٔ مزرعه را به‌دست گرفته و «برابری» و «رفاه» را در جامعهٔ خود برقرار سازند. رهبری این جنبش را گروهی از خوک‌ها به‌دست دارند، ولی پس از مدتی این گروه جدید نیز به رهبری خوکی به نام ناپلئون همچون آقای جونز به بهره‌کشی از حیوانات مزرعه می‌پردازند و هرگونه مخالفتی را سرکوب می‌کنند.

اورول به‌عنوان یک سوسیال-دموکرات در جریان جنگ داخلی اسپانیا با سیاست‌های دولت سوسیالیستی شوروی آشنا شده بود و از پاکسازی‌های خشونت‌آمیز دوران ژوزف استالین -که با نام پاکسازی بزرگ شناخته می‌شود- خشمگین بود. وی با نگارش این رُمان از استبداد طبقهٔ حاکم شوروی به سختی انتقاد کرد و معتقد بود نظام شوروی به یک دیکتاتوری بدل گشته و بر پایهٔ کیش شخصیت بنا شده‌است.

در این رمان، انقلاب حیوانات مزرعه، نماد انقلاب کارگری و سرنوشت آن بر ضدّ نظام سرمایه‌داری است.

اورول در متن این کتاب، بارها از عنوان رفیق که بسیاری از گروه‌های چپ‌گرا برای یاد کردن از هم‌فکران سیاسی خود استفاده می‌کنند، بهره برده که اشاره مستقیمی به نوع حکومت برخاسته از گرایش به جناح چپ دارد.

 

خلاصه داستان

داستان با توصیف شبی شروع می‌شود که خوکی به نام میجِر پیر (به انگلیسی: Old Major) حیوانات را جمع کرده و از ظلمی که انسان بر حیوانات روا داشته برای آنان سخن می‌گوید و حیوانات را به شورش علیه انسان دعوت می‌کند. وی سپس یک سرود قدیمی به نام جانوران انگلستان را به آنان یاد می‌دهد که بعداً به سرودی انقلابی در بین حیوانات مزرعه تبدیل می‌شود. پس از چندی حیوانات در پی شورشی مالک مزرعه به نام آقای جونز را از مزرعه بیرون کرده و خود اداره آن را به دست می‌گیرند. پس از این انقلاب حیوانی، خوک‌ها (که از هوش بالاتری نسبت به سایر حیوانات برخوردارند) نقش رهبری حیوانات مزرعه را به دست می‌گیرند. اما پس از چندی در بین خود حیوانات یک سری توطئه و کودتا انجام می‌گیرد؛ ناپلئون که یکی از دو خوک پرنفوذ مزرعه است با استفاده از سگ‌های درنده‌ای که مخفیانه تربیت کرده بود اِسنوبال، دیگر خوک پرنفوذ مزرعه را فراری داده و خود به رهبر بلامنازع مزرعه تبدیل می‌شود. پس از آن اِسنوبال عامل جونز معرفی شده و تمام اتفاقات بد و خرابکاری‌هایی که در مزرعه صورت می‌گیرد به وی یا عوامل او در داخل مزرعه نسبت داده می‌شود و به فرمان ناپلئون عده زیادی از حیوانات به جرم همکاری با اِسنوبال توسط سگ‌ها اعدام می‌شوند. در ادامه داستان، خوک‌ها به‌تدریج تمامی قوانین حیوانات را زیر پا می‌گذارند. قانون اساسی حیوانات معروف به «هفت فرمان» به تدریج محو و تحریف می‌شود، خواندن سرود جانوران انگلستان قدغن می‌گردد، حیوانات با غذای روزانه کم مجبور به کار زیاد می‌شوند، در حالیکه خوک‌ها فقط فرمانروایی می‌کنند و غذای زیادی می‌خورند و از تمام امکانات رفاهی استفاده می‌کنند و حتی یاد می‌گیرند که چطور روی دوپا راه بروند و با انسان‌ها معامله کنند.

از جمله برنامه‌های ناپلئون، ساخت «آسیاب بادی» است که قرار است برای بهبود کیفیت زندگی حیوانات ساخته شود. نقشه اولیه این آسیاب توسط اِسنوبال طرح‌ریزی شده بوده و در ابتدا ناپلئون به مخالفت با آن برمی‌خیزد ولی بعدتر با بیرون راندن اِسنوبال، ایده ساخت آن را دوباره پی می‌گیرد اما به دلیل بی‌کفایتی ناپلئون، ساخت آن به شکل مطلوبی پیش نمی‌رود. در پایان، ساخته شدن این آسیاب، که با فداکاری‌ها و زجر و تحمل فراوان حیوانات مزرعه امکان‌پذیر می‌شود، نه تنها به بهبود وضعیت زندگی حیوانات منجر نمی‌شود، که خود به اسبابی برای بهره‌کشی بیشتر از حیوانات بدل می‌گردد.

 

قوانین مزرعه حیوانات

پس از پیروزی انقلاب حیوانات، یک قانون اساسی معروف به «هفت فرمان» بر روی دیوار مزرعه نوشته می‌شود که شامل بندهای زیر است:

  • همه آن‌ها که روی دوپا راه می‌روند دشمن هستند.
  • همه آن‌ها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
  • هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
  • هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
  • هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
  • هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
  • همه حیوانات با هم برابرند.

منبع: ویکی پدیا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۸ ، ۲۰:۳۰
محمد مهدی الهی

ملت عشق (به انگلیسی: The Forty Rules of Love) (به ترکی استانبولی: Aşk) نام رمانی نوشته الیف شافاک است که در سال ۲۰۱۰ به صورت هم‌زمان به دو زبان انگلیسی و ترکی منتشر شد. این کتاب تاکنون بیش از ۵۰۰ بار در ترکیه تجدید چاپ شده و توانسته رکورد پرفروش‌ترین کتاب تاریخ ترکیه را نیز به دست آورد. ترجمه فارسی آن در مدتی کوتاه، عنوان یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های بازار کتاب ایران را کسب کرده‌است.کمپانی نت فلیکس در اکتبر ۲۰۱۹ اعلام کرده است که به زودی فیلمی بر اساس کتاب ملت عشق می‌سازد.

 

دربارهٔ ملت عشق

عمدهٔ داستان دربارهٔ احوالات و ارتباط شمس و مولوی است و کمترین بخش‌های کتاب از زبان این دو شخصیت روایت شده‌است و سعی شده تا از نگاه و زاویه‌های گوناگون که همان شخصیت‌های دیگر داستان هستند به این دو نفر پرداخته شود. نویسنده در این کتاب دو داستان و در حقیقت زندگی شخصیت‌های دو دورهٔ زمانی مختلف را به موازات هم پیش برده‌است. دورهٔ اول در حدود ۶۳۹ تا ۶۴۵ قمری حول و حوش زندگی مولانا و شمس می‌گردد و دورهٔ دوم در سال ۲۰۰۸ و دربارهٔ زندگی زنی چهل ساله است که به تازگی شغل ویراستاری یک کتاب را برعهده گرفته‌است. همان‌طور که از نام انگلیسی آن برمی‌آید در این کتاب چهل قانون عشق آورده شده که از زبان شمس تبریزی است. از ویژگی‌های جالب کتاب این است که در حدود بیست راوی مختلف دارد و در ابتدای هر بخش راوی آن نیز ذکر می‌شود.

 

خلاصه داستان کتاب ملت عشق

این کتاب دو داستان را شامل می‌شود که به زیبایی در کنار هم و در یک کتاب گنجانده شده‌است. دو رمان که موازی هم جلو می‌رود؛ و به گونه‌ای به همدیگر ارتباط دارند. یکی از این داستان‌ها در سال ۲۰۰۸ در آمریکا و دیگری در قرن هفتم در قونیه اتفاق می‌افتد. ملت عشق داستان زندگی زنی در غرب را روایت می‌کند که با عرفان شرق آشنا می‌شود.

داستان اول کتاب مربوط به الا روبینشتاین است که در بوستونِ آمریکا زندگی می‌کند. الا یک همسر و مادر است که همه زندگی خود را صرف خانواده کرده است. با اینکه همسر الا – دیوید – دندانپزشک مشهوری بود و معیشت آن‌ها در یک سطح ایدئال قرار داشت اما عشق و صمیمیتی در میان آن‌ها نبود. الااین موضوع را پذیرفته بود و همه اولویت‌های خود را تغییر داده بود و فقط به فکر بچه‌هایش بود. اما با این حال رابطه الا با خانواده‌اش هم چندان خوب نبود. طبق تشبیه کتاب، الا شبیه یک برکه بود، یک برکه راکد که بعد از گذشت بیست سال زندگی مشترک با همسرش، خود را بازنده این زندگی می‌بیند. سرانجام در اولین روزهای چهل سالگی تصمیم می‌گیرد از قید و بند این زندگی آزاد شود و زندگی خود را تغییر دهد.

منبع: ویکی پدیا

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۲۹
محمد مهدی الهی

پیرمرد و دریا (به انگلیسی: The Old Man and the Sea) نام رمان کوتاهی است از ارنست همینگوی، نویسنده سرشناس آمریکایی. این رمان در سال ۱۹۵۱ در کوبا نوشته شد و در ۱۹۵۲ به چاپ رسید. پیرمرد و دریا واپسین اثر مهم داستانی همینگوی بود که در دوره زندگی‌اش به چاپ رسید. این داستان، که یکی از مشهورترین آثار اوست، شرح تلاش‌های یک ماهیگیر پیر کوبایی است که در دل دریاهای دور برای به دام انداختن یک نیزه‌ماهی بسیار بزرگ با آن وارد مبارزهٔ مرگ و زندگی می‌گردد. نوشتن این کتاب یکی از دلایل عمده اهدای جایزه ادبی نوبل سال ۱۹۵۴ به ارنست همینگوی بوده‌است.

ارنست همینگوی در این کتاب به حوزهٔ زندگی پیرمردی چنگ می‌اندازد که روزی قلمرو بزرگ دریا در حیطه اقتدارش بود و عروسکان خوش خرام دریا بیوه‌هایی بوده‌اند درمانده در تار و پود تورش و اینک زندگی او به پایان خود می‌رسد، در آرزوی بزرگترین صیدش دل به دریای بزرگ می‌سپارد و بزرگترین صیدش را به چنگ می‌آورد ولی آن قدرتی که بتواند شاهکار آخرین خود را به ساحل بکشد ندارد و چیزی جز اسکلت به ساحل نمی‌آورد. همینگوی در پیرمرد و دریا شکوه قلمرو دریا را با افت و خیز زندگی دراز یک صیاد در هم می‌آمیزد و از این آمیزش زندگی‌نامه‌ای سرشار از اندوه برای صیادی از پا افتاده فراهم می‌کند.

ترجمه ی نجف دریابندری بسیار روان و زیبا بود. دریابندری با تخصص فراوان به خوبی توانسته بود قلم همینگوی را بدون ایجاد اختلال در آن به فارسی برگرداند. همچنین در ابتدای کتاب به طور کامل به معرفی همینگوی و سبک او پرداخته بود که به نظره من به خوبی از عهده اینکار برآمده بود به نحوی که شناخت نسبتا کاملی از همینگوی به خواننده منتقل میکرد.

منبع: ویکی پدیا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۰۳
محمد مهدی الهی

امکان ندارد که بخواهیم یک لیست از بهترین کتاب‌ های رمان دنیا صحبت کنیم و «صد سال تنهایی» را نادیده بگیریم. کتابی پر کشش و پر از شخصیت‌های متفاوت نوشته گابریل گارسیا مارکز. کتاب که در سال ۱۹۶۷ نوشته شده داستان زندگی خانواده یک سرهنگ در شرف اعدام به نام «بوئندیا» است که در لحظه مرگ تمام خاطرات زندگی از جلو چشمانش عبور می‌کند. رمان «صد سال تنهایی» در حقیقت داستان زندگی شش نسل یک خانواده از اهالی آمریکای جنوبی است که در دهکده‌ای به نام ماکوندو زندگی می‌کنند. کتاب در حقیقت بر پایه سبک رئالیسم جادویی نوشته شده و جایزه نوبل ادبیات را در سال ۱۹۸۲ برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد. صد سال تنهایی توسط مترجمان زیادی به فارسی برگردانده شده که یکی از بهترین ترجمه‌های این کتاب اثر مرحوم «بهمن فرزانه» است.

منبع: کافه بوک

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۵۳
محمد مهدی الهی